مردمانی جان خود را بر جهان افزوده اند
آفتاب جانشان در تار و پود جان ما
مردمانی رنگ عالم را دگرگون کرده اند
هر یکی در کار خود نقش آفرین همچون خدا
هر که بر لوح جهان نقشی نیفزاید ز خویش
بی گمان چون نقش پا محو است در موج فنا
نقش هستی ساز باید، نقش بر جاماندنی
تا چو جان خود جهان هم جاودان دارد تو را
این جهان دریا، زمان چون موج، ما مانند نقش
لحظه ای مهمان این هستی ده هستی را
تقدیم به تو که بر تارک زمان جاودانه ای
ای شهید راه عشق